خلاصه متني سلسله مباحث بسيار مفيد "خانواده متعالي" قسمت چهارم

ساخت وبلاگ
جوونها دقت داشته باشن زندگی ما تا پایان عمرکه ممکنه  شصت هفتاد هشتاد نود سال طول بکشه ادامه داره .....

وطبق روایات روح انسان  هیچ وقت پیر نمیشه

نفس انسان همیشه جوان باقی میمونه ولو اینکه گوژ پشت بشه

استخوانهایش در هم بپیچه وآثار پیری تمام ظاهرشو بگیره نفس انسان جوان باقی میمونه

خب اینکه در روایات اینجوری برای ما درباره ی دوران پیری مطالبی رو بیان میفرمایند معلوم میشه که ما باید بفکر دوران  پیری خودمون باشیم  

تصور بفرمایید زور جسمی رفته
قدرت بدنی رفته
توانایی حرکت خوردن غذا
لذت بردن از غذا حتی یه خواب راحت ازبین رفته


ولی نفس شما از شما هنوز لذت میخواد
هیجان میخواد
آرامش میخواد
محبت میخواد
نفس شما همون نفس هجده سالگی  تونه
شما هنوز انسانید
هنوز هستید
هنوز دوست دارید لذت ببرید از زندگی
هنوز دوست دارید عاشق پیشه باشید
هنوز دوست دارید با هیجان زندگی کنید
اگر کسی بخواد همه ی زندگیش
خوب باشه باید فکر اون موقع خودشم در دوران جوانیش بکنه

که تو دوران پیری دیگه
انس لذت بخش چیزای جدید ممکنه  دیگه آدم رو حتی آزار هم بدند

 تو دوران جوانی آدم انرژی داره سختیها رو میتونه ندید بگیره

 تو دوران میانسالی تو دوران مسن بودن انسان؛ انرژی دیگه  نیست انسان بتونه سختیهارو بتونه تحمل کند

نفس بنی آدم جوان باقی میمونه ولو اینکه استخوانهایش از شدت پیری درهم بپیچه

 خب ما باید ببینیم که اون زمان آیا احساس دیگه نداریم
بله داریم
این احساس رو چه جوری باید ارضا بکنیم ؟چه جوری سرحال باقی بمونیم

یه جوری آدم باید برنامه زندگیشو تنظیم بکنه که در دوران پیری هم سرشار از احساسات هیجانات مورد نیاز
لذائذ و محبتها و شیرینی های مورد نیازش باشه

 به یک چیزی عشق بورزه آرامش پیدا بکنه

 بعضیا متاسفانه زندگیشون همین چند ساله جوونیه ؛
 یه جوری برنامه ریزی نمیکنند که روحشون همیشه بانشاط شاداب وسرحال باقی بمونه

 یکی از فواید دقت در دستورات دینی اینه که یه توانایی به انسان میده که بتونه همه ی عمرو زندگی کنه

همه ی عمر لذت ببره
همه ی عمر سرحال باشه
وای بر خانواده ایی که دوران شیرینی شون

ماه عسل شون یکماه طول بکشه

اونیکه  ماه عسلش سی روز  طول بکشه  اون زندگی نکرده

 ماه عسل در قاموس یک انسان تربیت شده ی دینی سی سال طول میکشه به صورت "مقدماتی"

 بعد سی سال دیگه دوران  اصلیش شروع میشه و تا آخر عمر ماه عسلش ادامه داره

 اصلا این نگاه که ماه عسل سی روز و یکماهه رو ما فقط شیرین تلقی کنیم یک نگاه غیر دینی به انسانه

 خب ما باید ببینیم که اون زمان ( پیری) آیا احساس دیگه نداریم ؟

چرا داریم ، این احساس رو چه جوری باید ارضاء بکنیم ؟ چه جوری سرحال باقی بمونیم ؟

یه جوری آدم باید برنامه زندگیشو تنظیم بکنه که در دوران پیری هم سرشار از احساسات ،
هیجانات  مورد نیاز ، لذائذ ومحبتها باشه
به یک چیزی عشق بورزه، آرامش پیدا بکنه .

  چطور ؟

 دستورات دین تو غذا خوردن برای اینه که شما فکر الان شکم خودت نباشی ،تا برای همیشه بتونی خوب  غذا بخوری .

دکتر دیگه به پنجاه سال رسیدی بهت نگه قند داری ، اوره خونت بالاست نمیدونم هزارتا گرفتاری .

 یکی از  فلسفه های دستورات اخلاقی دین ، اینه که تو توی تمام لحظات زندگیت زندگی کنی .

 ولی من به شما عرض بکنم جدا از فرمایش امیرالمومنین علی (ع ) که میفرماید:   اکثر مردم همه ی عمرشونو زندگی نمیکنند ،  اکثر کسانی که تو قبرستانها خوابیدن حضرت نشون دادند  فرمودن اینها زودتر از مقدار عمری که براشون معین شده مردن .

جدای از کلام حضرت ، اونایی هم که زندگی میکنند اکثر عمرشونو زندگی نمیکنند از یک زمانی به بعد میگن همه چی تموم شد ودارن فقط خودشونو به زور می کشند .

لذت تموم شد،هیجان تموم شد ،
دلگرمی  تموم شد .
دوران  یاس شون  فرا میرسه .

شما الان تویه کشوری تر تمیز ،مثل کشور ژاپن که نگاه میکنی میبینی که بیشترین  آمار خودکشی مال آدمای مسن هست ، زندگی برای اونا تموم شده .
بهش میگن باز نشسته ای تو ، ابزار کاری ، برو کنار.

 دیگه هیچ هیجانی تو زندگیش نیست هیچ لذتی تو زندگیش نیست .

 غذا کم بخوری همیشه سالم میمونی

 مسواک بزنی دندون همیشه برات هست

 دستورات اخلاقی رو تو خونه رعایت بکنی ، فکر این  باشی که ماه عسلت باید شصت سال طول بکشه ،

بیست سال زندگی کردی ، بعد ازدواج کردی ، شصت سال یا هشتاد سال ... چونه نزن ، بیشترش هم اگه خدا بهت داد برکتش  مال خودت

همین اول داستان  هنوز وارد بحث نشده من یک مثالی رو از یکی از اولیاء خدا بزنم که حالا نامشون رو نبرم ،
مقام معظم رهبری در رحلت این مرد صالح خدا ایشون رو بعنوان عبد صالح خطاب کردن .

انسان صاحبدلی بود در تهران ، ایشون وقتی میخواست از دنیا بره دیگه تو بیمارستان همه ازش قطع امید کرده بودند ،
 در سن بله حدودا" هشتاد سالگی فرموده بود که یکدفعه ای بیدار شده بودن بهوش  اومده بودن پسرشون خوشحال شده بودن و بعد ایشون فرموده بودن که منو برگردون به منزل ؛

آقاجون چرا ؟  الحمدالله وضع شما بهتر شده دکترا مراقبت بیشتری بکنند .

 فرمود : نه منو ببرمنزل اینکه من از دنیا نمیرم بخاطر خانممه ، مادرت نمیزاره من برم ؛ منو ببر ...

بعدش میاد خونه میشینه قشنگ با خانمش صحبت میکنه ، راضیش میکنه ... بزار من برم تو دل نمیکنی ، مانعی؛
چقدر شفاف ...
همه چی مثل آینه صاف منعکس میشه میبینه...
 آدم که مثل شیشه باشه همه چی پیداست ،
 مثل آب زلال ازش تقاضا میکنه .

 تا آخر سر خانمش رو راضی میکنه بعد همون شب از دنیا میره با کمال آرامش .

پیوندها اینجوریه 

نه اینکه دقه به دفعه برای همدیگه نفرین کنند الهی بمیری من از شرت خلاص بشم

 از حال هم خبر نداشته باشن

 جوونای ما هم الان اینطوری نیستن  

تا سن هشتاد سالگی ، همه ی عمر باید زندگی کرد .

آقا داماد باید همه ی عمر آقا داماد بمونه

 عروس خانم همیشه باید عروس خانه باشه

این رابطه باقیه ،
 
جسم رو رها کن مگه ما اسیر جسمیم ؟

 روح  رو بگیر ،نشاط زندگی مهمه .

 خب اینم از پیش گفتار ،

وارد بحث بشیم

نگاهمون رو به خانواده تغییر بدیم اصلاح کنیم تکمیل کنیم تعمیق ببخشیم.

من در برخی از کتب می بینم نوشتن خانواده متعادل

 اصلا این حرفها رو نزن  متعادل چیه ؟بگو متعالی  چون که صد آمد نود هم پیش ماست

 متعادل یعنی تعادل داشته باشه بسمت افراط و تفریط نره

 خب ، حالا در همین تعادل باید متعالی بشه رشد کنه و طرفین اوج بگیرند .

يك روايت از وسائل الشيعه جلد 14: ما استفاد امرء مسلم فایدة بعد الاسلام افضل من زوجة الصالحه
 اسلام یه نعمت بزرگه ،
بعداز اسلام ،همسر خوب نعمت بزرگی هست
اهمیت یه همسر خوب  چقد بالاست .

چه نگاهی میکنه خدا 

پیامبر میفرماید : هیچ بنایی در اسلام بهتر از بنای خانواده نیست ؛ 

هیچ ،بنایی و هیچ کانونی و هیچ ساختمانی ، هیچ تشکیلاتی پیدا نشده محبوب تر از نهاد خانواده نزد خدا

دو انسان باهم پیمان میبندند .

 بلافاصله یه حساب مشترک رزق و روزی رو جاری میکنند .

ازدواج رزق و روزی رو زیاد میکنه .

 باید بلافاصله بعد از اهمیت خانواده یک تعریف شفافی از خانواده داشته باشیم .

در قرآن کریم در مقام تعریف خانواده  که قرار بگیریم به  تشبیهاتی برخورد میکنیم .

دوتا تشبیه ؛

 تشبیه مشهور وبسیار معنا دار در  قرآن کریم

خداوند متعال از ازدواج بعنوان عامل سکنی ، تسکین وآرامش یاد میکنند .

 وخداوند متعال از ازدواج بعنوان لباس یاد میکنند ،

 میفرماید شما لباس همدیگه هستید .

 یه جوری  هم متعادل این دو کلمه رو بر هم دیگه بار میکنند که همون نسبتی که در لباس بودن؛
 زن برای مرد داره ؛ همون نسبت در لباس بودن ، مرد برای  زن داره؛

اینکه خداوند متعال دو طرف قصه رو زن و مرد  رو  در تشبیه رابطه شون به لباس ، دقیقا" مثل همدیگه میگیرند . خیلی معنا داره ؛

مثل برخی از تعاریف دیگه نیست که یکی نسبت به دیگری رابطه اش متفاوته  با دیگری نسبت به او؛

اینجا ؛ زنها  لباس شما هستند وشما مردها لباسید برای خانمها عین همدیگه

مفهوم دیگری که خداوند متعال تصریح میفرمایند مفهوم تسکین است ،

این اولین وکلیدی ترین تعریف قرآن از ازدواجه .

ابتدا  میفرماید " ومن ایاته " این یکی از آیات الهی است .

 انتهای آیه چی میفرماید :  در این موضوع آیه های زیادی هست برای کسی که تفکر کنه ،
آیه یعنی چی؟ چیزی که خدارو نشون میده ،وسیله معرفت الله ، پرده برداری از حقایق پنهان عالم ،

هدف ازدواج تسکین و آرامش دوانسان در کنار یکدیگره 

این دوتا چه طوری بهم دیگه آرامش میدن ؟

خانمها ، آقایون ،جوونها وقتی میخوان ازدواج بکنند ؛

صریحا" هدف ازدواجشون رو بگن که آرامش رفته؛بگه میخوام آرامش پیدا کنم .رسما" اعلام کنند به زبان جاری کنند . كلمات درست به كار ببريد

 شما هرچیزی  رو درست تعریف بکنی درست میتونی ازش استفاده کنی ، درست باهاش رابطه برقرار میکنی ، درست مقررات شو رعایت میکنی ،درسته هدف ازدواج تسکین و آرامشه انسان در زوجیت آرامش پیدا میکند .

 خداوند متعال  برای شب هم فرموده شب عامل سکنی است ؛برای شب هم میفرماید: شب لباسه ، شب عامل تسکینه .

 یکی از دوستان نامه نوشته بود که آقا ما باجوونمون میایم تو این جلسه ، جوون من هیجده سالشه ، با این حرفها او رو داری وادار میکنی به ازدواج کردن . میگی ازدواج باید زود باشه خب این  نمیتونه درس بخونه .

آخه  این حرف یعنی چی ؟  من نمیفهمم این حرف رو !!!!

فقط به یک شرط انسان ازدواج کنه نمیتونه درس بخونه ،که ازدواج بکنه بعدش مثل خروس جنگی بیفتن به جون همدیگه .

اصلا کسی که بخواد درس بخونه باید ازدواج کنه تا آرامش داشته باشه .

 ما فرهنگ خانواده و فرهنگ زندگی مشترک درست نداریم .

بزرگترها به پسرها و دخترها یاد نمیدند که چه جوری باید عامل آرامش همسرت باشی ؟

نه اینکه آدم همش متوقع باشه که همسرش عامل آرامش او باشه .

انسان وقتی آرامش پیدا بکنه هر لحظه یکی از زوجین به دلیلی بیقرار میشه .اون یکی که نمرده ، به همسرش میگه عین خیالت نباشه مهم نیست .

 خانم غذا رو خراب میکنه ، آقامیگه مهم نیست فدای سرت اینقداز این غذاها باید خراب کنی تا آشپز بشی ولش کن ، اصلا کی  گفته  تو باید آش بپزی؛  بهش آرامش بده

آقا ،اونجا ورشکستگی پدید اومده .بگه چته درب و داغونی ؟
آرامش !!!

شب مایه ی آرامشه ،

 همسر مایه آرامشه ؛

آرامش فلسفه زندگیه ،

 اینو باید تصریح کنیم ، به هم دیگه بگیم .

 حالا آسیب هایی داره آرامش؛

  اجازه بدید من یه کمی  وارد بحث بشم

 تلقی ما از ازدواج ، قبل از لذت ،
 آرامشه؛

 قبل از محبت ، آرامشه ؛

قبل از هر عامل دیگری ، آرامشه .

 هیجان هارو کاهش بدیم ،

چرا ازدواجها زیاد باقی نمیمونند ؟

چون فرهنگ روزمره ی ما ،

باموسیقی های تند

 یا فیلمهای اکشن

 باسرعتی که تو زندگی پیدا شده ،

با تخیلات درب و داغون هیجان انگیز ،
 بالاخره آرامش رو هر جوری هست از ما گرفته .

و اونا این فرهنگ و داره به ما القاء میکنه که ،
تو میخوای  لذت ببری ،
در هیجان باید لذت ببری نه در آرامش

اصلا خیلیها آرامش رو مساوی با بی روحی ،بی مزه گی ، بی رمقی میگیرند؛

 جوونتر ها با آرامش چرا خداحافظی کردند ؟
انرژی دارن جوونها ،
 موسیقی آرامش رو داره میگیره ،
حالیش نیست  ،
فکر میکنه زورش میرسه  میتونه مقاومت بکنه  ، موسیقی داغونش نمیکنه  .

متاسفانه آرامش قیمت خودش رو از دست داده 

 یک به دلیل انرژی جوونها ،
دوم به دلیل این فرهنگ که همیشه به انسان سرعت میده ،هیجان میخواد بده
و این فرهنگی که میخواد همه چی رو از بین ببره ،

 آرامش و سلب کرده .!!!!

من واقعش شرمنده ام نمیدونم الان این بلند گو چقدر آرامش شمارو سلب میکنه!؟

 نور چراغها چقدر آرامشو سلب میکنه!؟

سرو صدای خیابونها چقدر آرامش رو سلب میکنه !؟

 یکدفعه ای  وسطش یه موسیقی هم اضافه میکنیم . 

 اصلا میخوایم تفریح کنیم ،

اینقدر عادت کردیم به نا آرامی ، دوست داریم یه عاملی آرامش مون رو از بین ببره .

اونوقت وقتی میخوایم آرامش بدست بیاریم باید چیکار کنیم؟ حالا ما طبق احکام شرعی  مراعات میکنیم .غربی ها چیکار میکنند ؟ مسکرات میخورند،مشروبات الکلی میخورند .

از اینور ناآرامی تزریق کرده
از اونور با مشروبات الکلی میخواد آرامش بدست بیاره .

خب آخه آدم بیمار ،چرا خودتو نا آرام میکنی ؟

حیاتی ترین چیزی که انسان میخواد آرامشه؛ 

 باکسی ازدواج کنید که آرامشتون رو بهم نزنه ، تقویت کنه .

 خانم ! اومدن خواستگاری شما ،

ببین استعداد زندگی مشترک داری یا نه ؟

 از همون اول باید ببینی میتونی به همسرت آرامش بدی یانه ؟

ببینید خداوند متعال نوبتی کلمات رو بیان میفرماید .

 الهی فدای کلمه ی خدا بشم میفرماید: بعداز آرامش ، محبت و مهربانی ،

قربون صدقه ی همدیگه بشید .

 اول آرامش بهم دیگه بدیم .

این فلسفه ازدواجه ،

کلیدی ترین مفهومی است که برای ازدواج میشه انسان در قرآن کریم ببینه .

بزارین یه مقدار در مورد آرامش صحبت کنیم .

دوستان من ،

 یکی از دلایلی که دروغ بده اینه که :

 دروغ استرس میده به آدم؛

محققین یه گیره هایی رو که بتونن امواج مغزی رو ثبت بکنند میزارند روی مغز افراد؛

  ببین اینارو میزارند همچین که طرف دروغ میگه ، آرامشش بهم میریزه ،

 اصلا مغزش اینو نشون میده که این دروغ گفت .

 دروغ  استرس میاره

 دروغ  تسریع میکنه بیماری آلزایمر و ، فراموشی میاره .

چرا گناه نکنیم ؟ چون آرامشت رو بهم میریزه .

نگاه حرام  آرامش رو بهم میریزه ؛

توکل نکردن بخدا  آرامش رو بهم میریزه؛

توکل آرامش به انسان میده 

توجه به قدرت خدا به انسان آرامش میده

توجه کن به اینکه خدا همه  کاره ی زندگی توست و تو تو مشتش هستی

آدم آروم میشه

 حسادت بده ،چون آرامش آدم رو از بین میبره .

مثل خوره آدم رو از درون میخوره ونابود میکنه .

 وای به حالتون رفقا مریض بشید در اثر اینکه آرامشتون  از دست رفته .

 بدلیل چی آرامشت از دست رفته ؟

 یا به خلق خدا بیخود گیر دادی ، یا به خدا آویزان نشدی .

 اونوقت تو این بیماری رو تو روز قیامت باید حسابش رو  هم پس بدی .

 پول اون دوا درمون دکترتم باید وایسی یه لنگه پا جواب بدی .

این همه اطرافیان رو اذیت کردی ،تو دنیام اذیت شدی .قیامتم  خدا تحویلت نگرفت .

خوبه؟! آدم اینجوری مریض بشه؟!

 چرا مریض شدی ؟ از حسادت ؟

اونوقت آقای دکترت روان پزشک متخصص اعصاب ، به بنده بیاد  بگه حاج آقا پس شما دارید چکار میکنید بالای منبر

 میگم آقاچیه چی شده ؟!

میگه ماتو کشورمون بیشترین آمار رو داریم برای مصرف انواع قرصهای اعصاب برای خانمها بین سی تا چهل ساله
حالا علت چیه؟
 آرامشش بهم ریخته .

خانم یه مدتی از زندگیش گذشته میترسه این آقا ،اینور اونور رو نگاه کنه
 و به یه خانم چشمش افتاده باشه

این آقام  که بلد نیست یه کلمه برگرده بگه خانم من تو رو دوستت دارما . فرشته های الهی بیان روی  زمین  تو یه چیز دیگه ای برای من؛ آخ چقدر من خوشحال میشم همینجوری  تورو میبینم .

مرده بلد نیست  به خانمش آرامش بده .

مجبور میشه خانمش قرص اعصاب مصرف کنه ؟

 بابا ، بخدا زشته برای جامعه ی شیعی آمار مصرف قرص اعصاب بالا باشه .

 مردا چرا  آرامش ندارند ؟

اگر قرص اعصاب مصرف نمیکنند ،

از اونطرف بیماریهایی  در سنین جوانی می گیرند که ناشی از ناآرامیه ؛

خانمش بهش آرامش نداده  .

شما با رییس اداره دعوات شده خانمت کاری نمیتونه بکنه .

 بدهی داری چکت داره برگشت میخوره خانمت که کاری نمیتونه بکنه .

ولی نمیدونید خانمها چه کلمات  معجزه گری دارند .

بیاد بگه چرا ناراحتی فدای سرت  ؟

فدای سرت ، پول  نداری ؟ نداشته باش .

 ولشون کن ، غصه چی رو میخوری ؟

 آقا... ، یک معجزه ای میکنه .

آقاهه ، اول  خنده ش میگیره

که بابا یعنی چی ؟

 تو  الکی داری بمن آرامش میدی ،

پول نیست تو حسابم ، چک فردا  برگشت میخوره آبروم میره ، 

 خانمه همینجور الکی بگه فدای سرت الهی دورت بگردم چیه خودتو اعصابتو داغون کردی . اصلا نمیخواد فردا بری سر کار  تلفن توهم نمیخواد جواب بدی بده من گوشیتو .

 با همین چهار تا کلمه خیلی ساده  آدما بهم آرامش بدند .

 اساتیدمن  قضاوت بفرمایند ، آرامش دادن به یکدیگر  آیا یکی از فضائل است؟  
 یا اولین فضیلت است ؟

 دلیل بنده برای اولین فضیلت بودنش چیه ؟

 اسم همه ی شما رو گذاشتن مومن ،

 امام صادق ع میفرماید: مومن یعنی کسی که دیگران  از ضرر او در امنیت اند .

همون آرامش خودمون که داریم  صحبت میکنیم .

 میگه ببین این آدم
نه زخم زبان میزنه ، نه غیبت میکنه ،نه مسخره میکنه ، نه سرزنش میکنه نه نیش میزنه ، نه فحش میده ، نه تهمت میزنه
 تغافلم میکنه ، گذشتم داره تا دلت میخواد  راحت میتونی با این زندگی کنی این میشه مومن .

 پیامبر گرامی اسلام چهل سال تو مکه زندگی کرد مشهور شد به محمد (ص)"امین " 

 من یه بار دیدم یه کسی درس اخلاق میداد
 میگفت : آقایون چرا  اوقات تلخی میکنید توخونه ؟ چرا دعوات میشه با همسرت ، ناراحت میشی ،وشروع میکنی بهش فحش میدی ؟    گفت به جای اینکه فحش بدی سکوت کن ، از صدتا فحش بدتره!  

خب عزیز دلم ،این  بدبخت  رو میخوای  به اعتراف و التماس بکشونی ؟

بابا فحشها رو بده ولی حرفم هم بزن

فلسفه ی تمام فضائل اخلاقی آرامش دادنه .
 
هنر آرامش دادن به یکدیگر!

 دو دقیقه سکوتت طولانی بشه ،دیگری  احساس نگرانی بکنه ،

 بگه : وای ... تودلت چیه ؟

خدا نمیبخشه تو رو

خدا میگه چرا  آرامش بنده ی منو از بین بردی ؟ 

 آقایان محترم، بانوان محترم از امشب تصمیم بگیریم به هم  آرامش بدیم .

 من یه بار بیمارستان بودم تو بیمارستان اومده بودن گچ پای مریضی رو ببرند .

یک وسیله ای هست شبیه اره است این وسیله رو وقتی میزارند رو پای مریض رو دست مریض ؛

مریض  یک دفعه ای میترسه وحس میکنه که این میخوره به دستش .

 پرستارش ناشی بود میخواست همینجوری شروع بکنه .

 رنگ روچهره ی این مریض نبود .

 سرپرستار اومد یه دادی زد سر این پرستار چیکار داری میکنی؟ مطمئنش کردی این گوشت دست رو نمی بره ؟

بعد روشنش کرد ، دستش گرفت ، گفت ببین با دست کاری نداره نترسیا آرامش داشته باش ؛

ببین این جزء اخلاق پزشکیه .پزشک و پرستار باید آرامش بدن باید حرف بزنن با مریض ؛شکستگی ومریضی که داره ، تو بهش آرامش  بده .

مثلا  اگه کسی خواست  ازجلو ماشینتون  رد بشه ، با فاصله ترمز بگیر ، نترسه از اینکه تو میزنی بهش یا نمیزمی  .

به خدا اثر وضعی تو زندگیت داره .

چرا دل میلرزونی ؟ میره جلو پاش ترمز میکنه

 من از یک نفر اینو یاد گرفتم ،میگفت گاهی اوقات از پشت فرمون دستامم  میبرم بالا میگم ، ببین  من دستام وله ، شما راحت میتونی بری .

  آرامش بده به  مردم؛ 

اصلا از خیابون رد شدن یعنی گذشتن از پل صراط ؛یعنی گذشتن از میدان جنگ ؛

همین جاها تمرین  کنیم ، آرامش فوق العاده اس

آرامش خودمونم از بین نبریم ،
خب مااگه آرامش  دادیم به دیگران ؛ دیگران هم به ما آرامش ندادن چی؟

 ما بلدیم ، میریم در خونه ی خدا از  خدا آرامش میگیریم .

 میگیم خدایا دیگران مارا نا آرام کردن ما توکل میکنیم به تو .

منافع  مادست توست ،
 خدا دفاع میکنه از مومن

تلقی ما از ازدواج اینست که ازدواج محلی ست برای آرامش  یافتن و آرامش دادن .

 اگر کسی بما  آرامش نداد ،
از خدا میگیریم ،

اگر کسی ازما آرامش خواست ما آرامش رو سرش سرازیر میکنیم .

اگر کسی از ما آرامش خواست ما آرامش و روی سرش سرازیر میکنیم .

آقا... ما اگه آرامش بدیم سوءاستفاده میکنند

 اینم  از اون حرفای ابلیسیه

 اینم دیگه از اون  آخرین خطای شیطانه

یکدفعه ای به خانومه میگه ...:به این  شوهرت زیاد رو ندیاااا.... یعنی ، نذاری خیالش راحت باشه ، زیر سرش بلند میشه ، باید یکمی آقای گربه رو دم حجله بکشی ؛

آرامش بَده ؟ نه ...من غضب نمیکنم ، اما.... آخه پرو میشه همسر ما ...

خب بشه... !

بشه ...نترس ... 

اولا 

تو نمیتونی منافع خودتو  با نا آرام کردن دیگران بدست بیاری . زرنگ بازی در نیار...

 ثانیا 

 اونم به تو  نمیتونه ضرری بزنه .

 فوقش پرو بشه یه ضرری بزنه...

 این آزمایش تو بوده
 اون ضرر نزده ...

بعدشم خدا حسابش رو میرسه ، تازه تو باید بشینی براش دعا هم بکنی...

حیف ،
 در مورد آرامش ، باید خیلی صحبت کرد و بصورت جزئی به رفتارهامون بپردازیم

برخی از جزئیات در روایت ذکر شده

دوستان آرامش دهی  و حفظ  آرامش خودشون رو با  خدا  فراموش نکنند در خانه؛

خانه محل قرار و  آرامشه
 ان شاءالله دیگه اون حرف آخر رو شما نمیزنید که :

 آقا ... ما اگه آرامش دهنده باشیم دیگران  از ما حساب نمیبرن و روشون زیاد میشه و اذیت میکنند .

دیگه اینو  نگو ...

بزار دیگران روشون زیاد بشه...

 سوء استفاده کنند ،

ولی حالا روشونم زیاد شد ،مهم نیست...

 تو خوب باش

آرامش بده مچ نگیر تو ذق نزن  نیش نزن آتیش نزن بعد مواخذه نکن و خیلی کارا ✅

خودت  بهتر از من بلدی ؛

بزار روشون زیادبشه

میگن یه مردی بود قهرمان مدینه بود

 یه  مردی بود در هیچ جنگی بدون فتح بر نگشت  

یه مردی بود یل یلان عرب بود

یه مردی بود  از همه قویتر

 به تنهایی اگر شمشیر میکشید تمام اهل مدینه رو میتونست بکشه

اما این مرد خیلی آرامش دهنده بود
 مومن بود

 امیرالمومنین بود،امام المتقین بود ،

امیر همه ی امنیت بخشهای عالم بود

 اونوقت یه مردایی هم بودن تو مدینه تو همه ی جنگها فرار میکردند

 ببین کار به کجا کشید...

 هیزم آوردن در خونه ی این مردی که یل یلان عرب بود  را آتیش زدن

 خیالشون راحت بود این مرد ، امیر امنیت بخشهای عالمه

 بنا نباشه شمشیر بکشه ، نمیکشه

 حتی اگر ناله ی فاطمه س بین در و دیوار بلند بشه

سوء استفاده کردند بله ...؛

 بله عالم اینجوریه دیگه...

 ولی تو خوب باش

 یهودی سرکوچه یه دفعه ایی  نگاه کرد گفت :
اشهد ان لااله الاالله مسلمون شد .

گفت من بخدای این مرد ایمان آوردم ،

این دیگه کیه ؟

 گفتن چرا ؟

گفت : من علی رو میشناسم من دست یداللهی او رو دیدم تو جنگها؛

این که ، علی الان  دست بشمشیر نمیبره معلومه راست میگه ، خدایی هست .

برای چی دست نبرد به شمشیر ؟

 که بخوان رو زمین بازیلو  بکشنش ؟

طناب بگردنش ببندند؟

 تو ، امنیت بخش باش اگر چه اومدن در خانه ات رو آتش بزنند تو امنیت بخش باش .

من میخوام به اون مرد یهودی بگم نبودی بین در و دیوار ببینی صبر علی رو اونجادیدن داشت

اونجاییکه زهرا سلام الله علیها فریاد یا ابتاه میکشید

وعلی با دستان بسته نشسته بود اگر اون صحنه ها رو میدیدین چه میگفتین؟

نیومدی مسجد  ببینی که وقتی فاطمه زهرا س فرمود : مردم یا ،علی رو رها کنید یا نفرین میکنم ؛

 حضرت پیغام فرستاد :  فاطمه مگه بنا  نشد امنیت بدیم ؟

 نفرین نکن

 امیرالمومنین است...

 سوءاستفاده کردند ...بله...

 الا لعنت الله علی القوم ظالمین

ادامه دارد


تمام قسمتهاي سلسله جلسات خانواده متعالي اينجا

خلاصه متني سلسله مباحث بسيار مفيد "خانواده متعالي" قسمت يازدهم...
ما را در سایت خلاصه متني سلسله مباحث بسيار مفيد "خانواده متعالي" قسمت يازدهم دنبال می کنید

برچسب : خلاصه,سلسله,مباحث,بسيار,خانواده,متعالي,چهارم, نویسنده : istgahefekr بازدید : 158 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 13:36